دانلود مستقیم فیلم کلاسیک ماجرای نیمروز High Noon 1952 دانلود با لینک مدیافایر و زیرنویس فارسی
imdb: 8.3/10
top 250: #137
کارگردان: فرد زینه مان
براي دانلود روي خواندن مطالب ديگر کليک کنيد
فرد زینه مان، دانلود فیلم گری کوپر، دانلود فیلم نیمروز 1952 ، دانلود فیلم High Noon 1952
http://www.mediafire.com/?cniytcer09b
http://www.mediafire.com/?lfnca9tlodu
http://www.mediafire.com/?gqplyirkglh
http://www.mediafire.com/?lydwpuxf6v6
http://www.mediafire.com/?hkt8zdnyc3k
http://www.mediafire.com/?2biqeby6xww
http://www.mediafire.com/?theyv2wn8me
http://www.mediafire.com/?rtto1f5qj1q
Pass:mediafireunlimited
زیرنویس
http://www.all4divx.com/subtitles/High+Noon/Farsi+Persian/1
mediafire,دانلود مستقيم فيلم درام؛ دانلود مستقيم فيلم وسترن،دانلود مستقيم فيلم از مديا فاير، دانلود مستقيم فيلم فرد زینه مان، دانلود فیلم گری کوپر
High Noon
محصول ۱۹۵۲ . سياه و سفيد . ۸۵ دقيقه
کارگردان : فرد زينه مان
بازيگران : گری کوپر . گريس کلی . توماس ميچل . لويد بريجز . ايان مک دونالد
شاهكار استثنايی "فرد زينه مان"
"ويل كيل" (گری كوپر) كلانتر شهر كوچكی بنام "هادلی ويل" است. او در آخرين روز خدمتش و در آستانه بازنشستگی با دختری بنام "ايمی" (گريس كلي) ازدواج می كند. اما درست لحظاتی پس از مراسم ازدواج خبر می رسد كه تبهكاری بنام "فرانك ميلر"(ايان مك دونالد) كه سالها پيش توسط ويل به زندان افتاده بود، مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده است. در ايستگاه راه آهن ۳ تن از افرادش منتظر ورود او هستند. ميلر كه راس ساعت ۱۲ ظهر به شهر می رسد قصد دارد از ويل انتقام بگيرد. با شنيدن اين خبر مردم شهر ويل را تشويق به رفتن می كنند و او و همسرش را بدرقه می كنند. اما در ميان راه ويل از رفتن پشيمان شده و برخلاف ميل همسرش همراه با او به شهر باز ميگردد. بازگشت ويل به شهر باعث تعجب اهالی می شود. ايمی كه عضو يك فرقه مذهبی ضد خشونت است، هركاری ميكند نمی تواند ويل را راضی كند.ناچار به ايستگاه رفته و بليط تهيه ميكند ودر هتل منتظر رسيدن قطار می شود.
ويل جهت جمع كردن نيرو و معاون برای خودش نزد اهالی شهر می رود اما هر كدام به نوعی از كمك كردن به او سر باز می زنند. حتی معاون او هم ستاره اش را پس می دهد. ويل به كليسا می رود تا از مردمی كه در آنجا هستند كمك بگيرد اما سخنان شهردار آب سردی است بر پيكر ويل ريخته می شود. بدين ترتيب او متوجه می شود كه خود به تنهايی بايد از پس هر ۴ نفر برآيد. راس ساعت ۱۲ صدای صوت قطار شنيده می شود و ميلر وارد شهر می شود. در اين بين ايمی نيز در حال سوار شدن به قطار و ترك شهر است. ميلر وهمراهانش وارد شهر می شوند. در اولين حركت ويل موفق می شود يكی از آنها را از پای در آورد. باشنيدن صدای گلوله ايمی از قطار كه در شرف حركت است بيرون پريده و به سمت شهر می آيد ودر خانه ای پنهان ميشود.
ويل كه به انبار كاهی پناه برده موفق به كشتن دومين نفر هم می شود. تبهكاران با آتش زدن انبار ويل را وادار به بيرون آمدن می كنند. ويل هم با حقه ای در ميان خيل اسبهايی كه رم داده از انبار می گريزد. دو تبهكار ويل را در خانه ای محاصره می كنند . ايمی با وجودی كه مخالف خشونت است، عقيده اش را زير پا گذاشته و از پشت يكی از مهاجمين را از پای در می آورد. اما خود اسير ميلر می شود. ويل با ديدن ايمی از مخفيگاهش خارج می شود و به حالت تسليم روبروی ميلر قرار می گيرد. ايمی با حركتی سعی می كند خود را از چنگال ميلر نجات بدهد و اين بهترين فرصت برای ويل است كه با گلوله ای ميلر را از پای در آورد.
پس از كشته شدن ميلر اهالی شهر از خانه ها خارج شده و دور ويل جمع می شوند. اما او بدون توجه به آنها ستاره اش را كنده و روی زمين پرت می كند و همراه با ايمی از شهر خارج می شود.
ماجرای نيمروز يكی از برجسته ترين فيلمهای زينه مان است. فيلم از ابتدا حس تنها بودن را منتقل می كند و اين تنهايي آرام آرام با اضطراب نيز همراه می شود. بيننده از ابتدا لحظه به لحظه همپای قهرمان داستان اين تنهايی و اضطراب را كاملا حس كرده و مانند او منتظر ورود ميلر می شود و اين اضطراب با رفتن عقربه ساعت روی عدد ۱۲ و شنيدن صدای سوت قطار به اوج می رسد.
اما آنچه كه به اين اضطراب روح می بخشد موزيك استثنايی ديميتری تيومكين است. نوع خاص ضرباهنگ موسيقی فيلم كه شبيه به صدای پاندول ساعت می باشد، همه را در انتظار ورود سر كرده تبهكاران می گذارد. اين شاهكار تيومكين در پيش بردن جريان فيلم تاثيری فوق العاده دارد.
ماجرای نيمروز در مراسم اسكار سال ۱۹۵۲ در ۷ رشته نازد دريافت جايزه شد و درنهايت موفق به كسب ۴ جايزه به شرح ذيل شد:
محصول ۱۹۵۲ . سياه و سفيد . ۸۵ دقيقه
کارگردان : فرد زينه مان
بازيگران : گری کوپر . گريس کلی . توماس ميچل . لويد بريجز . ايان مک دونالد
شاهكار استثنايی "فرد زينه مان"
"ويل كيل" (گری كوپر) كلانتر شهر كوچكی بنام "هادلی ويل" است. او در آخرين روز خدمتش و در آستانه بازنشستگی با دختری بنام "ايمی" (گريس كلي) ازدواج می كند. اما درست لحظاتی پس از مراسم ازدواج خبر می رسد كه تبهكاری بنام "فرانك ميلر"(ايان مك دونالد) كه سالها پيش توسط ويل به زندان افتاده بود، مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده است. در ايستگاه راه آهن ۳ تن از افرادش منتظر ورود او هستند. ميلر كه راس ساعت ۱۲ ظهر به شهر می رسد قصد دارد از ويل انتقام بگيرد. با شنيدن اين خبر مردم شهر ويل را تشويق به رفتن می كنند و او و همسرش را بدرقه می كنند. اما در ميان راه ويل از رفتن پشيمان شده و برخلاف ميل همسرش همراه با او به شهر باز ميگردد. بازگشت ويل به شهر باعث تعجب اهالی می شود. ايمی كه عضو يك فرقه مذهبی ضد خشونت است، هركاری ميكند نمی تواند ويل را راضی كند.ناچار به ايستگاه رفته و بليط تهيه ميكند ودر هتل منتظر رسيدن قطار می شود.
ويل جهت جمع كردن نيرو و معاون برای خودش نزد اهالی شهر می رود اما هر كدام به نوعی از كمك كردن به او سر باز می زنند. حتی معاون او هم ستاره اش را پس می دهد. ويل به كليسا می رود تا از مردمی كه در آنجا هستند كمك بگيرد اما سخنان شهردار آب سردی است بر پيكر ويل ريخته می شود. بدين ترتيب او متوجه می شود كه خود به تنهايی بايد از پس هر ۴ نفر برآيد. راس ساعت ۱۲ صدای صوت قطار شنيده می شود و ميلر وارد شهر می شود. در اين بين ايمی نيز در حال سوار شدن به قطار و ترك شهر است. ميلر وهمراهانش وارد شهر می شوند. در اولين حركت ويل موفق می شود يكی از آنها را از پای در آورد. باشنيدن صدای گلوله ايمی از قطار كه در شرف حركت است بيرون پريده و به سمت شهر می آيد ودر خانه ای پنهان ميشود.
ويل كه به انبار كاهی پناه برده موفق به كشتن دومين نفر هم می شود. تبهكاران با آتش زدن انبار ويل را وادار به بيرون آمدن می كنند. ويل هم با حقه ای در ميان خيل اسبهايی كه رم داده از انبار می گريزد. دو تبهكار ويل را در خانه ای محاصره می كنند . ايمی با وجودی كه مخالف خشونت است، عقيده اش را زير پا گذاشته و از پشت يكی از مهاجمين را از پای در می آورد. اما خود اسير ميلر می شود. ويل با ديدن ايمی از مخفيگاهش خارج می شود و به حالت تسليم روبروی ميلر قرار می گيرد. ايمی با حركتی سعی می كند خود را از چنگال ميلر نجات بدهد و اين بهترين فرصت برای ويل است كه با گلوله ای ميلر را از پای در آورد.
پس از كشته شدن ميلر اهالی شهر از خانه ها خارج شده و دور ويل جمع می شوند. اما او بدون توجه به آنها ستاره اش را كنده و روی زمين پرت می كند و همراه با ايمی از شهر خارج می شود.
ماجرای نيمروز يكی از برجسته ترين فيلمهای زينه مان است. فيلم از ابتدا حس تنها بودن را منتقل می كند و اين تنهايي آرام آرام با اضطراب نيز همراه می شود. بيننده از ابتدا لحظه به لحظه همپای قهرمان داستان اين تنهايی و اضطراب را كاملا حس كرده و مانند او منتظر ورود ميلر می شود و اين اضطراب با رفتن عقربه ساعت روی عدد ۱۲ و شنيدن صدای سوت قطار به اوج می رسد.
اما آنچه كه به اين اضطراب روح می بخشد موزيك استثنايی ديميتری تيومكين است. نوع خاص ضرباهنگ موسيقی فيلم كه شبيه به صدای پاندول ساعت می باشد، همه را در انتظار ورود سر كرده تبهكاران می گذارد. اين شاهكار تيومكين در پيش بردن جريان فيلم تاثيری فوق العاده دارد.
ماجرای نيمروز در مراسم اسكار سال ۱۹۵۲ در ۷ رشته نازد دريافت جايزه شد و درنهايت موفق به كسب ۴ جايزه به شرح ذيل شد:
- جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد : گری كوپر
- جايزه بهترين ترانه (تركم مكن عزيزم) : ديميتری تيومكين و ند واشينگتون
- جايزه بهترين موسيقی متن : ديميتری تيومكين
- جايزه بهترين تدوين: المو ويليامز و هری گرستاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر